ابوالحسن مسگر زاده

مدرک تحصیلی

گفتگو با دکتر ابوالحسن مسگرزاده: بازخوانی پرونده یک علم از سایت دندانه

دکتر علی‌رضا آشوری

نام رشته جراحی دهان و فک و صورت در ایران با نام دکتر ابوالحسن مسگرزاده گره خورده است. این رشته بدون نام دکتر مسگرزاده چیزی کم دارد و بدون تردید می توان ایشان را بنیانگذار جراحی دهان و فک و صورت نوین در ایران نامید. ایشان سالها به امر آموزش و درمان اشتغال داشته و یکی از مفاخر و چهره های درخشان تاریخ دندانپزشکی کشور ایران محسوب می شوند. اما رفتار و شخصیت این پیشکسوت دندانپزشکی ایران کمترین نشانی از خودستایی و غرور در خود ندارد. ای کاش برخی استادان و همکاران تازه نفس و جدیدا صاحب نام دندانپزشکی ایران، کمی به منش و سلوک و اخلاق بزرگانی چون دکتر مسگرزاده اقتدا کنند.دکتر مسگرزاده با وجود سن بالا هنوز بسیار فعال و با نشاط به درمانهای جراحی در مطب و بیمارستان مشغول هستند و مواردی هم که به ایشان ارجاع می شود اغلب در زمره موارد بسیار پیچیده و دشوار قرار دارد. در عین حال شرکت در جلسات علمی و صنفی جزء لاینفک برنامه های ایشان است. حضور ایشان بعنوان دبیر علمی نخستین کنگره نمایندگی مرکزی ICOI در ایران(IRANCOI)(خرداد ماه سال ۹۴) فرصت مغتنمی در اختیار بنده قرار داد تا به این بهانه بیشتر با زندگی و فعالیتهای پربار ایشان آشنا شویم.

شاگرد ممتاز

من در آخر بهمن ماه ۱۳۱۹ در تبریز متولد شدم ولی واقعیت این است که هرگز در شهر محل تولدم زندگی نکردم چون در هشت یا نه ماهگی خانواده به تهران کوچ کردند و من در تهران بزرگ شدم. دوران دبستان و دبیرستان را در تهران به اتمام رساندم. در دوران تحصیل چه در دبستان و چه در دبیرستان همیشه نفر اول بودم. در کنکور دندانپزشکی هم نفر چهارم بودم. وقتی هم وارد دانشکده شدم با احراز رتبه سوم فارغ التحصیل شدم.

یک جابجایی باورنکردنی

زمان ما رشته پزشکی بسیار محبوب تر از دندانپزشکی بود. من هم ابتدا در کنکور پزشکی شرکت کردم ولی یک اشتباه عجیب اتفاق افتاد. من پاسخ تستهای فیزیک را در پاسخنامه شیمی وارد کردم و پاسخهای شیمی را در فیزیک!! بعد از آن مدتی دچار افسردگی شدم ولی در نهایت تصمیم گرفتم در رشته دندانپزشکی به تحصیل بپردازم. با این حال گرایش به پزشکی همیشه در من وجود داشت و شاید به همین دلیل هم بود که به جراحی دهان و فک و صورت علاقه مند شدم. رییس دانشکده در زمان ما مرحوم دکتر سیاح بود و از بنیانگذاران دندانپزشکی نوین ایران محسوب می شوند و همان زمان هم البته سن و سالی از ایشان گذشته بود. من در دانشکده همیشه فعال بودم. نماینده دانشجویان بودم و به همین دلیل با اساتید و روسای دانشکده در ارتباط و تماس نزدیک بودم.

رزیدنتی در آمریکا

بعد از فارغ التحصیلی خوشبختانه مشکل خدمت وظیفه من حل شد و چند ماه بعد از فارغ التحصیلی در سال ۱۳۴۴ برای تحصیل در رشته جراحی دهان و فک و صورت عازم آمریکا شده و در ایالت ماساچوست در دانشگاه پزشکی شهر بوستون به عنوان رزیدنت مشغول تحصیل شدم. در آمریکا جراحان دهان و فک و صورت مجاز به انجام بیهوشی عمومی سرپایی در مطبهای خود هستند. یکی از استادان من در آمریکا به نام دکتر توماس کوئین از پیشگامان این کار بودند و در نتیجه در امریکا جدا از گذراندن دوره های انترنی و رزیدنتی جراحی دهان و فک و صورت، یک سال هم دوره بیهوشی بیمارستانی گذراندم. حتی تا سه ماه بعد از آن در روتیشن های مختلف نظیر جراحی قلب مثل یک رزیدنت بیهوشی به اتاق عمل رفته و بیماران را بیهوش می کردم.

از جراحی دهان تا دهان و فک و صورت

آن زمان نام این رشته در ایران جراحی فک و دهان بود و عنوان انگلیسی آن oral surgery. ولی تمام اعمال جراحی آن زمان مربوط به ناحیه دهان و فک و صورت در کوریکولوم آن آموزش داده می شد. بعد از مدتی در آمریکا دیدند که عنوان رشته جامع نیست و در نتیجه نام آن را به جراحی دهان و فک و صورت تغییر دادند که در ایران هم این تغییر نام اتفاق افتاد. الان نام فعلی جامعیت و گستردگی این رشته را بهتر توضیح می دهد.

جراحی دهان و فک و صورت در ایران

زمان تحصیل ما در بخش جراحی دانشگاه تهران آقای دکتر مهران، مدیرگروه بودند. ایشان هم از آمریکا آمده بودند و دوره هایی از جراحی دهان را متناسب با همان زمان گذرانده بودند. بقیه اساتید ما تحصیلات آکادمیک جراحی نداشتند و بیشتر دندانپزشکانی بودند که در همان دانشکده در دوره هایی شبیه دستیاری کار جراحی انجام داده بودند. در واقع آن موقع ما جراح دهان و فک و صورت در ایران نداشتیم و آقای دکتر مهران هم فقط جراحی دهان انجام میدادند و در زمینه جراحی فک فعالیتی نداشتند.

در اواخر تحصیلات من در آمریکا مرحوم دکتر معین زاده که تحصیلات جراحی دهان داشتند به ایران آمدند. پیش از ایشان نیز آقای دکتر اسماعیل یزدی که از استادان صاحب نام دانشگاه تهران بودند، کارهای جراحی انجام می دادند. البته ایشان در بخش جراحی نبودند و در واقع بنیانگذار بخش پاتولوژی دهان در ایران بودند. ولی در کار درمانی خودشان جزء اولین کسانی بودند که اعمال جراحی دهان و فک را آغاز کردند و البته استاد بنده هم بودند.

جراحی دهان و فک و صورت نوین

در اواخر سال ۱۳۵۰ بعد از خاتمه تحصیل در آمریکا به ایران برگشته و وارد هیات علمی دانشگاه تهران شدم. آن موقع حدود ۳۲ سال سن داشتم. چون اختلاف سنی زیادی با دانشجویان نداشتم احساس نزدیکی و صمیمیت زیادی بین من و دانشجویان شکل گرفت. از زمان تحصیل در آمریکا مدام به این فکر می کردم که وقتی به ایران برگشتم می توانم چه کارهایی انجام بدهم و حتی در این زمینه با استادان خودم مشورت می کردم و برنامه ریزی های آکادمیک آمریکا را بطور کامل و دقیق مطالعه می کردم. در نتیجه وقتی به ایران برگشتم یک کوریکولوم مدون و جدید برای آموزش جراحی دهان برای دانشجویان دندانپزشکی عمومی تهیه کردم. تا آن موقع هیچ کوریکولوم مشخصی برای این کار وجود نداشت. هنوز هم همان برنامه ای که بنده تدوین کردم مبنای کوریکولوم آموزشی رشته جراحی دهان و فک و صورت برای دانشجویان دندانپزشکی عمومی است که طبعا به مرور زمان تغییراتی داشته است.آن موقع ریاست دانشکده دندانپزشکی با دکتر یزدی بود. آن زمان تمایل زیادی به برقراری دوره های تخصصی دندانپزشکی وجود داشت و دکتر یزدی در زمینه تاسیس دوره های تخصصی دندانپزشکی در ایران پیشگام هستند. در رشته جراحی دهان و فک و صورت هم بنده مسوولیت این کار را برعهده گرفتم. در ضمن اعمال جراحی که قبلا در ایران انجام نمی شد را شروع کردم که یکی از مهمترین آنها جراحی های ارتوگناتیک بود.

کمک به پیشبرد جراحی با هزینه شخصی

ما امکانات بیمارستانی مناسبی نداشتیم. آن موقع اصلا قابل پذیرش نبود که یک دندانپزشک بخواهد دست به چنین جراحی هایی بزند. پیش از من آقای دکتر یزدی در این زمینه زحمات زیادی کشیده بودند و من هم دنباله این کار را گرفتم. حتی یادم هست بخشی از درآمدم را برای بیمارانی هزینه می کردم که به دانشگاه می آمدند اما باید با امکانات بیمارستانی جراحی می شدند. من آنها را به هزینه خودم به بیمارستان خصوصی برده و جراحی می کردم گرچه امکانات مالی خیلی خوبی هم نداشتم و جوانی بودم که تازه از آمریکا برگشته بود. هدفم هم این بود که این رشته پا بگیرد. یکی دو نفر از دستیارانم را هم با خود به بیمارستان می بردم. در نهایت موفق شدیم بطور رسمی دوره رزیدنتی جراحی فک و دهان در آن زمان و دهان و فک و صورت فعلی را در سال ۱۳۵۴ در دانشگاه تهران راه اندازی کنیم. آقای دکتر اسحاق لاسمی که از بهترین جراحان دهان و فک و صورت کشور هستند در اولین دوره رزیدنت بنده بودند. در کنار ایشان آقای دکتر دولت آبادی و خانم دکتر امینی هم اولین رزیدنتهای ما در دانشگاه تهران بودند.

سمت های دانشگاهی

اگر اشتباه نکنم چهار سال بعد از اینکه بعنوان عضو هیات علمی فعالیت خود را آغاز کردم، بعنوان مدیر گروه بخش جراحی انتخاب شدم و سالها مدیر گروه بودم. دوره ای سرپرست بخش تخصصی و ریاست بخش جراحی بیمارستان شریعتی را برعهده داشتم. پیش از انقلاب مدتی هم به عنوان معاون آموزشی دانشگاه فعالیت کردم که دیدم این کارهای اداری اصلا با روحیه من سازگار نیست و بعد از ۶ ماه درخواست کردم که مرا از این سمت معاف کنند که ابتدا مقاومت شد ولی در نهایت موافقت مسوولین را جلب کردم. واقعیت این است که من عاشق کار آموزش و تدریس بودم و اینقدر این کار را دوست داشتم که آخر هفته ها از اینکه دانشکده تعطیل است احساس ناراحتی میکردم.

بخش مستقل

ما ابتدا بخش مستقلی برای خودمان نداشتیم و در بیمارستان امام خمینی(هزار تخت خوابی سابق) در بخش هایی مثل پلاستیک، توراکس و… به ما تخت می دادند. اما بخاطر مداومت در آموزش در نهایت در سال ۱۳۶۵ بخش مستقلی در بیمارستان دکتر شریعتی(داریوش سابق) تحت عنوان بخش جراحی دهان و فک و صورت برای ما در نظر گرفتند که الان یکی از سانترهای فک و صورت کشور محسوب میشود. بعد از ما در دانشگاه شهید بهشتی و در بیمارستان طالقانی هم همین اتفاق افتاد.

جنگ تحمیلی

وقوع جنگ تحمیلی در شرایطی بود که ما جراحان بسیار کمی در زمینه دهان و فک و صورت در ایران داشتیم. ولی با این حال بنده و سایر همکاران متخصص جراحی فک و صورت تمام تلاش خود را انجام می دادیم تا به مجروحان جنگی رسیدگی کنیم. معمولا بعد از هر حمله ای تعداد زیادی مجروح را به بیمارستان می آوردند و پیش می آمد که خود من شخصا در یک روز ۲۰ تا ۲۵ مجروح جنگی را جراحی کنم. ما توانستیم جدا از بحث خدمت رسانی به مجروحان جنگی، به لحاظ علمی نیز پیشرفت های مطلوبی کنم این مساله همه گیر باشد و مطمئنم عمده جراحان دهان و فک و صورت جوان ما از زیر بار انجام چنین اعمالی شانه خالی نمی کنند اما اگر این مساله عمومیت داشته باشد بدون شک یک انحراف از رشته خواهد بود. الان در آمریکا نیز این جزء برنامه های روتین یک جراح فک و صورت است و همکاران ما نیز باید به این مساله توجه داشته باشند.

نخستین بخش تخصصی ایمپلنت

با معرفی ایمپلنت به دنیای دندانپزشکی توسط پروفسور برنمارک، یک معجزه به وقوع پیوست. بنده هم طبق انگیزه ای که همیشه داشتم که نباید از علم روز دنیا عقب بمانیم، با این درمان آشنا شدم. آن زمان تعدادی از همکاران در مطبهای شخصی خود درمان ایمپلنت را انجام می دادند. من فکر کردم ایمپلنت هم مثل هر درمان دیگری معنی ندارد مگر اینکه پایه و اساس آکادمیک و دانشگاهی داشته باشد. در واقع من معتقد بودم این درمان باید از دانشگاه وارد جامعه شده و شناخته شود چون کار در مطب شخصی درنهایت یک کار شخصی است و نمیتواند بازخوردی مشابه یک کار آکادمیک دانشگاهی داشته باشد. بنده دو سال برای ایجاد یک بخش مستقل ایمپلنت فعالیت کردم. تا اینکه در دوران ریاست دکتر پورهاشمی بر دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران و بدنبال پیگیری های بنده ایشان موافقت کردند تا بخشی از ساختمان قدیمی دانشکده را در اختیار ما قرار دادند. حتی من خودم به لحاظ مهندسی هم در طراحی بخش نقش داشتم و خودم میرفتم بالای سر کارگرها و به آنها می گفتم این اتاق اینجا باشد و این یکی را اینطور بسازید و غیره و ذلک.

معتقد بودم و هستم که بخش ایمپلنت باید یک بخش مستقل بوده و در آن پروستودونتیست و جراح شامل جراح دهان و فک و صورت و پریودونتیست در کنار هم حضور داشته باشند. طرح درمان باید بصورت مشترک انجام شده و در مرحله جراحی باید حتما متخصص پروتز هم حضور داشته باشد. ما در دانشگاه تهران از ابتدا به همین شیوه فعالیت می کردیم. اما متاسفانه در برخی دانشکده ها جراح کار جراحی را بصورت مستقل و بدون مشاوره انجام می دهد و بعد بیمار برای کار پروتز ارجاع میشود. این ناهماهنگی میتواند کل درمان را با خطر روبرو کند. نکته دیگر بخش ایمپلنت دانشگاه تهران این بود که من بر اساس روابطی که ایجاد کرده بودم توانستم در راه اندازی بخش از نظرات پروفسور برنمارک و تیم علمی ایشان استفاده کنم و تمام نکات مربوط به آموزش و درمان در بخش ما برآمده از نظرات بنیانگذاران این درمان بود. غیر از بخش جراحی دهان و فک و صورت، مدیریت این بخش چند سال با بنده بود. جدا از بنده بعنوان جراح، دکتر غزنوی و دکتر بهناز بعنوان متخصص پروتز در این بخش فعالیت داشتند که خیلی زود همکاران دیگری نیز به ما پیوستند. شما می دانید که معمولا بیمارانی با توان مالی متوسط و ضعیف برای درمان به دانشگاه مراجعه می کنند اما جالب است بگویم که برای بخش ایمپلنت که اصولا درمان گرانی است، ما از روز اول اصلا کمبود بیمار نداشتیم.


فضایی برای پیشرفت جوان ها

من ۳۰ سال تمام تدریس کردم. نحوه تدریس کردن من هم اینطور نبود که صبح به بخش بروم و وقت بگذرانم و کار خاصی هم انجام ندهم. همیشه با انگیزه فعالیت کردم و سعی داشتم درست کار کنم و مثمرثمر باشم. هر بار به کنگره یا دوره های علمی در خارج از کشور میرفتم و نکته جدیدی را می آموختم فورا در بازگشت به ایران آن را به رزیدنتها آموزش می¬دادم. اما کم کم توانایی جسمی آدم کاهش پیدا میکند. البته خداوند به من لطف کرده و وضعیت جسمی مناسبی دارم. ولی دیدم که استاد و متخصص متبحر به اندازه کافی در بخش وجود دارد که حتی از من باسوادتر و پیشرفته تر هم بودند. بنابراین نبود من کمبودی ایجاد نمیکرد. به علاوه دوست هم نداشتم و ندارم که وجود من بخاطر اسم من مانع پیشرفت کسی بشود. در واقع نمیخواهم این فکر وجود داشته باشد که با حضور من، کس دیگری نمیتواند رییس یا مدیر گروه باشد. پس به این نتیجه رسیدم که کناره گیری کنم تا جوانترها فضای پیشرفت بیشتری داشته باشند. البته مسائل شخصی و اجتماعی هم مطرح هست. این را هم بگویم که من هرگز جز یک دوره کوتاه هیچگاه از سوی مدیریتهای مختلف با مشکلی مواجه نبودم. حتی مدیریت وقت دانشکده، روی درخواست بازنشستگی من اقدامی نکردند و با اصرار من در نهایت موافقت کرده و بنده در سال ۸۲ به افتخار بازنشستگی رسیدم. بعد از بازنشستگی ارتباط علمی من با حرفه قطع نشده. در کنگره های مختلف چه بعنوان سخنران چه بعنوان میهمان حضور دارم و ارتباطم با دانشجویانم هنوز وجود دارد و قطع نشده است.

فعالیتهای صنفی

من همیشه در انجمنها و کنگره ها و فعالیتهای صنفی حضور داشتم. یکی از موسسان انجمن جراحان دهان و فک و صورت ایران هستم و در دو دوره به اصرار دوستان مدیر انجمن بودم و ریاست کنگره سوم این انجمن را برعهده داشتم. در کنگره دوازدهم به ریاست دکتر عطری زاده من قائم مقام کنگره بودم. در کنگره سیزدهم انجمن دندانپزشکی ایران هم ریاست کنگره را برعهده داشتم. در دو دوره نظام پزشکی نماینده دندانپزشکان بودم که در یکی از این دوره ها با ۹۶ درصد آرا انتخاب شدم. در عین حال در کنگره های بسیاری بعنوان مشاور کنگره حضور داشتم. از این دست فعالیتها بسیار زیاد بوده و هنوز هم بخش عمده ای از برنامه بنده را به خود اختصاص میدهد.

صحبتی با همکاران

ما باید این مساله تفاوت بین متخصص و دندانپزشک عمومی را کنار بگذاریم. اصلا باید این فکر را از خودمان دور کنیم. دندانپزشک عمومی بدنه اصلی حرفه ما است و دندانپزشک متخصص هم به هرحال کارش را محدود کرده و درمانهای پیچیده تر را انجام میدهد. بنابراین اصلا نباید جدایی و تفاوتی بین دندانپزشک عمومی و متخصص وجود داشته باشد. دیگر اینکه وضعیت جامعه ما متاسفانه بر یک نظم و سیستم فکری و فرهنگی مطلوب حرکت نمیکند. بنابراین احتمال انحراف انسان بخصوص .جوانترها از لحاظ مالی وجود دارد. به خودمان تلنگر بزنیم و خودمان را بر موازین اخلاق پزشکی استوار نگه داریم .بزرگترین زرنگی به نظر من صداقت است. زندگی ما مثل جویی است که اگر صداقت در آن وجود داشته باشد بالاخره روان میشود و همیشه جاری است. ممکن است دیر جاری بشود ولی همیشه هست و وجود دارد. وقتی عمری از ما بگذرد و صاحب مال و مکنتی باشیم و به گذشته نگاه کنیم بالاخره زمانی از خودمان می پرسیم این از کجا آمده؟ اگر از راه صادقانه و صحیح بدست آمده باشد مایه مباهات خواهد بود ولی اگر از راه هایی که صداقت در آنها وجود ندارد و به قیمت ضایع کردن حق دیگران حاصل شده باشد مایه شرمساری و پشیمانی است ولی این پشیمانی دیگر ممکن است سودی نداشته باشد.

سخن آخر

آنچه که ما را سرپا نگه میدارد عشق است؛ در هر زمینه ای. من در هر زمینه ای به این مساله اعتقاد کامل دارم. به نظرم بزرگترین عشق هم این است که آدم احساس کند در زمینه ای هرچند کوچک برای اطرافیان یا برای جامعه و کشور خود مفید بوده است. این انگیزه اصلی من در زندگی بوده است و همین انگیزه همیشه مرا سرپا نگه داشته است. این عشق معنویتی به زندگی انسان میدهد که بسیار زیبا است. به نظرم این عشق باید بصورت خالص و بدون چشمداشت باشد. نه اینکه کاری انجام بدهیم به این امید که در جایی نفعی برای مان داشته باشد. اما اصل قضیه این است که هر کاری باید بدون توقع و فقط برای ایجاد رضایتمندی انجام گیرد.


آدرس
تهران، آفریقا(جردن)، بلوار گلشهر، پلاک ۳۷/۱
تلفن:
021-22027480
021-22056566
روزهای هفته:
شنبه، دوشنبه، چهارشنبه،
شیفت کاری:
عصر
محل تحصیل
آمریکا، بوستون، بوستون،
ایران، تهران، علوم پزشکی تهران،