مهدی یزدان پناه
دنداپزشک
نقاش، کاریکاتوریست و انیماتور
عشق، هنر و دندانپزشکی/ گفتگو با دکتر مهدی یزدانپناه، دندانپزشک و نقاش از سایت دندانه
زهرا سادات صفوی
میگویند هنر آرامش میدهد و راست میگویند؛ چون میتوانی آرامش را از صدایش بخوانی. برایم جالب است که با این همه مشغله چه در دوران تحصیل دندانپزشکی و چه پس از آن، هنر را کنار نگذاشته که این همت میخواهد و عشق و دکتر یزدانپناه با چه عشقی از هنرش حرف میزند. همین عشق را وقتی درباره دندانپزشکی میگوید، در لابلای کلماتش میتوان شنید. دندانپزشک نقاش است یا نقاش دندانپرشک، نمیدانم! اصلا چه فرقی میکند؟ مهم این است که حرف زدن با این دندانپزشک و هنرمند باتجربه نشان میدهد زیبااندیشی در هر شغلی که باشی، میتواند با تو باشد.
– آقای دکتر! پیش از هر چیز درباره خودتان، زادگاهتان و… میگویید؟
در کاشمر متولد شدم و دوران تحصیلات ابتدایی تا دبیرستان را در همین شهر گذراندم. سال ۱۳۳۹ در دانشکده دندانپزشکی تهران قبول شدم و به تهران آمدم و سال ۱۳۴۴ فارغالتحصیل شدم.
– فعالیتهای هنریتان را از چند سالگی شروع کردید؟
من از کودکی به نقاشی علاقه زیادی داشتم. در دوران دبستان هم که معلمان متوجه شده بودند علاقه زیادی به نقاشی دارم و اتفاقا نقاشیام خوب است، همیشه از من میخواستند بروم پای تخته و نقاشی بکشم تا بچهها از روی آن نقاشی کنند. بارها هم جوایزی گرفتم. آن زمان مثل حالا نبود که بیشتر بچهها کلاس نقاشی رفته باشند و با این هنر آشنا باشند.
علاوه بر این، به علت مطالعه زیاد، علاقه زیادی به ادبیات و فرهنگ داشتم به طوریکه میخواستم در رشتههای ادبی یا هنری درس بخوانم. من حتی در دبیرستان تئاتر هم کار میکردم و پیس مینوشتم و با امکاناتی که داشتیم، آن را اجرا میکردیم. همان زمان کتابهای مربوط به تئاتر و نمایشنامه را زیاد میخواندم و اصول کارگردانی را در حدی یاد گرفته بودم بنابراین کارگردانی میکردم. از آنجا که نقاشیام هم خوب بود، دکورها را طراحی میکردم و حتی چهرهپردازی را خودم انجام میدادم. به این ترتیب که تصویری را میکشیدم و به گریمور میگفتم بازیگر را براساس آن گریم کند.
– با این همه علاقه، پس چرا هنر نخواندید؟
وقتی دیپلم گرفتم و قرار شد انتخاب رشته کنم، اوضاع طور دیگری رقم خورد. آن زمان کنکور سراسری مثل حالا نبود و هر دانشکده برای خودش کنکور خاصی داشت ولی اولین بار بود که قرار بود به صورت گزینهای و چهارجوابی امتحان بگیرند. حتی بعضی دانشگاهها امتحان عملی هم داشتند. من در آزمون دانشکدههای پزشکی، دندانپزشکی و دامپزشکی شرکت کردم. آن زمان تنها دانشکده هنر در ایران، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود که در رشته نقاشی آنجا هم امتحان دادم و با نمره خیلی خوب قبول شدم ولی در رشتههای دندانپزشکی و پزشکی هم قبول شده بودم. از بین دندانپزشکی و پزشکی، دندانپزشکی را انتخاب کردم و خیلی دوست داشتم هنر را ادامه دهم اما اینکه یک نفر همزمان در دو رشته تحصیل کند، قانونی نبود. البته خیلی هم سختگیری نبود ولی از آنجا که کارهای عملی رشته دندانپزشکی خیلی زیاد بود، فرصت شرکت در کلاسهای دانشکده هنر را نداشتم و متاسفانه نتوانستم این رشته را ادامه دهم.
– ولی نقاشی را هم در کنارش ادامه دادید؟
بله. در همان دوره تحصیل شروع به مطالعه و کار جدی در زمینه نقاشی کردم.
– بیشتر نقاشیهایتان آبرنگ است؟
بله، من از همان ابتدا بیشتر با آبرنگ کار میکردم. البته رنگ روغن و گواش هم کار کردهام ولی به نقاشی با آبرنگ علاقه زیادی داشتم و همان را ادامه دادم.
– بعد از فارغالتحصیلی هم دنبال کارهای هنری که اینقدر به آنها علاقهمند بودید، رفتید؟
وقتی فارغالتحصیل شدم، هم نقاشی میکردم و هم بهدنبال هنر انیمیشن رفتم و فیلم ۸ میلیمتری انیمیشنی برای تلویزیون سراسری ایران میساختم. سالهای ۵۳ تا ۵۶ این کارتونها که خودم داستان آنها را مینوشتم و تصاویرش را میکشیدم، پخش میشد.
– انیمیشنهایتان در مورد چه موضوعاتی بود؟ حتما مراقبت از دندان؟
سال ۱۳۵۸ انیمیشین «مواظب دندانهای خود باشید» را ساختم که چندی پیش از شبکه یک تلویزیون هم پخش شد. در این انیمیشین در مورد روشهای درست مسواک زدن، چطور دندانها شکسته و پوسیده میشود و… صحبت شده است ولی کارهایم فقط در مورد دندان و سفارش به نگهداری آن نبود، مثلا انیمیشین دیگری در مورد هفتخوان رستم ساختم که در خانه سینما در حضور هنرمندان پخش شد.
– از هنرتان در دوره دانشجویی استفاده نکردید؟
چرا، در اولین کنگره دندانپزشکی ایران که اولین بار در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران برگزار شد، کارهای طراحی و نصب پوسترها و راهنماها را به من سپرده بودند. پوسترها را آن زمان با دست تهیه میکردم چون امکان چاپ و تهیه پوستر مانند امروز وجود نداشت. در کنگره دوم و سوم هم این امور به من سپرده شد.
کار دیگری که در دوره دانشجویی انجام دادم، کشیدن کاریکاتور استادان دانشگاه دندانپزشکی تهران بود که هم در دانشکده دندانپزشکی تهران و هم در اولین روزی که به نام دندانپزشک خوانده شد، به نمایش درآمد.
– مگر آن زمان هم در تقویم ایران روز دندانپزشک داشتیم؟
بله، در ایران فقط ۲ روز خاص داشتیم؛ یکی روز مادر و یکی روز دندانپزشکی. چون آن زمان جامعه دندانپزشکی فعالیت زیادی داشت، توانست حکومت را قانع کنند یک روز را در سال روز دندانپزشکی بنامد که در تقویم هم درج شد و آن را گرامی میداشتیم.
بعدها در کنگرههای بعدی مثلا اولین کنگره پروتز، کاریکاتور همکاران برجسته و استادان دندانپزشک را طراحی کردم و در سال ۱۳۸۶ در محل کنگره دندانپزشکی بینالمللی، چهرههای پایهگذاران دندانپزشکی ایران را کشیدم.
– الان این نقاشیها کجاست؟
تمام آنها به موزه تاریخ پزشکی ایران نقل شده است.
– آقای دکتر! برگردیم سر بحث نقاشی، شما کلاس نقاشی هم رفتهاید؟
نه، با مطالعه کتابهای داخلی و بهخصوص خارجی در مورد نقاشی، رنگها و طرحها و نحوه طراحی و اصول نقاشی، توانستم اطلاعاتی به دست بیاورم و خودم روی آنها کار کردم.
– این اطلاعات در دندانپزشکی هم به کارتان آمد؟
خیلی زیاد، انتخاب رنگ در دندانپزشکی بسیار مهم است و من از تبحرم در شناسایی رنگها در این رشته استفاده کردهام. زیباسازی دندانها، بهخصوص دندانهای جلو، بسیار مهم است ولی رنگ دندانهای بیماران متفاوت است و تشخیص آن بسیار مشکل. از طرفی دندانپزشک برای سفارش پروتز، روکش یا ایمپلنت، باید رنگ مناسب دندانهای دیگر، لب و رنگ صورت را درنظر بگیرد. من با مطالعه زیاد و کمک منابع خارجی، این نکته را مطرح کردهام که دندانپزشکان چگونه وقتی میخواهند رنگ انتخاب کنند، میتوانند احتمال ارتکاب اشتباه چشمی را کاهش دهند.
– شنیدهام شما در زمینه صنفی هم خیلی فعال بودهاید، همینطور است؟
از سال ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۴ که دانشجوی دانشکده دندانپزشکی بودم، با کمک دیگر دانشجویان، توانستیم کمک کنیم استادان جامعه دندانپزشکی را تشکیل دهند. تاسیس این جامعه بسیار لازم بود چون آن زمان حتی کسانی که سواد خواندن و نوشتن نداشتند، در کار دندانپزشکی دخالت میکردند و سردر محل کارشان هم پیش از اسم خود عنوان «دکتر» را قرار میدادند. به مین دلیل جنبش دانشجوییای برای جلوگیری از این کار ایجاد شد و کار به روزنامهها و رادیو هم کشید و سعی کردیم به مردم بفهمانیم دندانپزشکی یک علم است و کسی که اطلاعاتی در مورد انواع عفونتها و آناتومی انسان ندارد، نمیتواند به آن بپردازد.
من از ابتدا با این انجمن دندانپزشکان که همان جامعه دندانپزشکی است و فقط نامش عوض شده است، رابطه نزدیک و بهعنوان سخنران بارها در آن شرکت داشتهام.
– راستی! تا بهحال نمایشگاهی از آثارتان برگزار شده است؟
اولین نمایشگاه گل و گیاهی بود در ایران برگزار شد، از نقاشان خواسته شدهبود آثاری از خود که در رابطه با گل و مناظر و زیباییهای طبیعت است، برای آنها بفرستند و از بین ۶-۵ هزار نقاشی، تقریبا۱۵۰ نقاشی را انتخاب کردند که برخی از آنها تابلوهای من بود.
البته در زمان دانشجویی هم نمایشگاه انفرادی داشتم و بعدها هم در نمایشگاه زیباسازی ایران، نمایشگاهی از نقاشی درهای قدیمی خانههای تهران، برگزار کردم که شهرداران مناطق تهران از آن بازدید کردند ولی بعد فقط در کنگرهها نمایشگاه انفرادی داشتم و بیشتر در نمایشگاههای دستهجمعی مثلا با همکارانی که مجسمهسازی و نقاشی میکردند، شرکت کردم.