هادی منوری
هادی منوری متولد سال 1344 در مشهد است.
او فارغ التحصیل مقطع دکتری رشته داروسازی بوده و در زمینه شاعری ، نویسندگی و پژوهش فعالیت دارد.
منوری تاکنون دبیری جشنوارهای مختلفی از قبیل: افتتاحیه جشنواره بین المللی شعر فجر (2 دوره)، جشنواره بین المللی انتخاب کتاب سال رضوی (4 دوره)، جشنواره شعر رضوی (4 دوره)، جشنواره شعر دفاع مقدس (3 دوره)، جشنواره های فاطمی، علوی، علمدار و … را بر عهده داشته است.
از آثار منتشر شده (بیش از 15 جلد) وی در زمینه های شعر، نثر ادبی، سفرنامه و پژوهش های ادبی می توان به کوچه های بی تقویم، اولین فصل زمین، پاره خطی تا ماه، دوباره شیعه شدم (سفرنامه)، امام چه مهربونه، کوچه های علمدار و…اشاره کرد.
ریاست شورای شعر اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی خراسان، عضو شورای شعر و موسیقی صدا وسیما، مدیر مسئول و صاحب امتیاز نشریه و سردبیری نشریه مرهم، مشاور فرهنگی سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی و…از سایر مسئولیت های وی به شمار می رود.
دکتر هادی منوری سابقه همکاری با موسسه آفرینش های هنری در زمینه داوری، سخنرانی ادبی و حضور در شب های شعر انجمن ادبی رضوی را دارد.
گفتگو با دکتر هادی منوری، شاعر پیشکسوت مشهدی به بهانه چاپ اثر جدیدش از شهر آرا
هادی منوری نیاز به معرفی ندارد. بیش از دو دهه است که از حضورش در شعر مشهد میگذرد و در کشور شاعر شناختهشدهای است. منوری شعر میگوید، نثر ادبی مینویسد که حاصل آنها بیش از ١۵کتاب چاپ شده است و در کارهای اجرایی حوزه ادبیات و شعر هم بسیار فعال بوده است. جشنوارههای علمدار، شعر فجر، ریاست شورای شعر، شعر رضوی، کتاب سال رضوی و… گوشهای از فعالیتهای این شاعر پیشکسوت است.منوری این روزها اگرچه چندان مثل خیلی از همدورهایهایش در جلسات شعر حضور ندارد، اما از شعر دور نشده است، چاپ مجموعه شعر «پاییز در راهرو» او گواه این ادعاست. «پاییز در راهرو» مجموعه شعر آزاد منوری است که در ١٠٣صفحه از سوی انتشارات سپیدهباوران روانه بازار کتاب شده است. چاپ این مجموعه بهانهای شد تا با هادی منوری در پستوی داروخانهاش بنشینیم و درباره کتاب تازهاش و شعر گپ بزنیم.
در ابتدا درباره انتخاب یک ناشر مشهدی برای چاپ کتاب برایمان بگویید؟
سالهاست که فعالیتهای حوزه چاپ و نشر در سطح کشور رونق گرفته و تمرکز آن از سطح پایتخت فراتر رفته است. نشر سپیدهباوران نیز از این امتیاز مستثنا نبوده، جدای از آنکه نمیتوان عِرق و حب خودمان را به مشهد نادیده بگیریم و فراتر از آن وجه حضور امام رضا(ع) است که در مشهد همه چیز برکتی از حضور حضرت دارد و ناشران هم از این قضیه دور نیستند.
شعرهای کتاب محصول چه سالی است؟
محصول سال٩١ است. شعرهای این کتاب زمانی سروده شد که من و همسرم به فاصله کمی مادرمان را از دست دادیم و به همین خاطر در بیشتر شعرهای این کتاب میتوان رنگ و نشانی از مادر و فراق را دید. کتاب شامل ١٠٣شعر مستقل است که بهوسیله یک نخ نامرئی به هم وصل شده است و بهنوعی پیوستگی ناخودآگاه میان آنها وجود دارد.
شما در قالبهای کلاسیک شعرهای بسیاری دارید، چه دلیلی باعث انتخاب این قالب برای کتاب شد؟
من در کتابهای قبلی هم شعر سپید داشتهام، اما این اولین کتاب من است که در آن شعر کلاسیک نیست. شاعری که در هر دو قالب کار میکند موضوع برایش قالب را انتخاب میکند. شما وقتی وارد موضوعی میشوید که باید آن را با زبان کلاسیک بگویید یا گاهی با قالب آزاد، موضوع من را به سمت قالب میبرد.
شما هم نثر ادبی مینویسد و هم شعر سپید میگویید، چقدر در هنگام سرودن این شعرها دغدغه این را داشتید که از مرز باریک نثر ادبی و شعر سپید گذر نکنید؟
شاید دلیلی که من چاپ کتاب را به تعویق انداختم، همین دغدغه باشد. دوست داشتم شعر سپیدی که در این کتاب چاپ میشود واقعا شعر باشد و مراقب بودم تا از این مرز رد نشوم. البته نثر ادبی و شعر سپید هرکدام تعریف خاص خودشان را دارد که از همدیگر متمایز میشوند. به نظر من شعر سپیدی که بعد از خواندن آن احساس برقگرفتگی به آدم دست ندهد، شعر سپید نیست. غافلگیری از وجوه بارز شعر آزاد یا سپید است.
هادی منوری در «پاییز در راهرو» بهدنبال بیان چه حرف یا دغدغهای است؟
شاعر دنبال چیزی نیست، شعر دنبال شاعر است. من هیچ قصدی نداشتم، قلم را دنبال خودم نکشاندم، قلم من را دنبال خودش کشاند. شاید زمانی که شعرها را مینوشتم هدفم تخلیه هیجانهای روحی عاطفی ناشی از دست دادن مادرم بود و داشتم شعردرمانی میکردم. در وهله اول قصد چاپ نداشتم، اما بعد از آنکه به چند نفر از دوستان نشان دادم، آنها معتقد بودند که قابلیت نشر دارد که بعد از آن بخشهای خصوصی را حذف کردم و دردهای مشترک را حفظ کردم.
تعریف خودتان از شعرهای این کتاب چیست، به نظر میرسد درمقایسه با کارهای قبلیتان حال و هوای متفاوتی دارد؟
شعر پاییز در راهرو مروری بر جهانبینیای میشود که زندگیام را دچار کرده است. این شعرها غلیان احساس و عاطفه است. این کتاب عاشقانه آرمانگراست و درد جامعه امروز این است. من بهعنوان یک پزشک معتقدم کمبود جامعه امروز ما عشق است، اگر عشق را تزریق کنیم بذهکاری و خلافکاری نخواهیم داشت. منظور من عشق مبتذل نیست، اگر عشق و آرمانگرایی با هم آمیخته شود به تعالی رسیدهایم. من با جهانبینی شعر میگویم و در این کتاب روایتگر صرف نبودهام و سعی کردهام این جهانبینی را تجویز کنم.
به نظر میرسد مخاطبان شعر آزاد مردم نیستند و خواص بیشتر سراغ این نوع شعر میروند، دلیل این اتفاق چیست؟
شعر آزاد حیطهای است که هرکسی میتواند بدون طی مقدمات به آن ورود کند و وقتی این حیطه بی درو پیکر باشد و آثار ضعیف بسیار در آن چاپ شود، باعث دورشدن مردم میشود. در حوزه شعر آزاد کار خوب کم داریم. از سوی دیگر جذابیتهایی که شعر کلاسیک دارد همانند وزن و قافیه در شعر آزاد نیست و این طبیعی است که شعر کلاسیک جذابیت بیشتری برای مخاطب داشته
باشد.
شعر سپید با زندگی مردم پیوند نخورده است بهویژه اینکه در ابتدای درخشش شعر سپید، روشنفکران به آن میپرداختند و چون زبان، زبان عامه نبود روندی را گذراند که قشر خاصی این نوع شعر را میخواند. البته شعر آزاد ریزهکاریهایی دارد که شاید مردم عادی حوصله کشف و تأمل در آن را ندارند، در نهایت میتوان گفت که شعر آزاد زبان خواص است.
اما شعر
«…راهها همه بسته بود/ دوچرخهها از پیادهرو آمدند/ و از دهان باز مسافران رد شدند/ما هنوز شعر میخواندیم/ شاعرانی با ترانههای بعدازظهر/ ماه در دستهای ما بود/ و ابرهای سپید بخار دهانمان… .»