دریا صفایی
دریا صفایی دندانپزشک ، فعال حقوق زنان و عضو حذب دست راستی و ملی گرای ان و آ ( N-VA) بلژیک است. وی در خرداد۹۸ به نمایندگی از حزب خود در بخش هلندی زبان بلژیک به پارلمان فدرال بلژیک راه یافت.
صفایی تا کنون در کشورهای مختلفی نسبت به منع ورود زنان به استادیومهای ورزشی در ایران اعتراض کردهاست. صفایی به سبب همین اعتراضات، به یک چهره بینالمللی هم در میانایرانیان و هم غیرایرانیان تبدیل شدهاست.
او فعالیتهای خود را در جریان مسابقات والیبال قهرمانی جهان آغاز کرد که تیم ملی ایران نیز یکی از تیمهای شرکتکننده در این مسابقات بود. این فعالیتها خیلی زود باعث شدند تا او و مسئله منع ورود زنان به استادیومهای ورزشی در ایران، به موضوع مورد بحث رسانههای جهانی تبدیل شود. او در بسیاری از مسابقات تیم ملی ایران، از شعار «بگذارید زنان ایرانی وارد ورزشگاهها شوند» استفاده کردهاست. شهرهای کراکوف و لدز لهستان، فلورانس ایتالیا از جمله شهرهایی هستند که صفایی در آنها به فعالیت علیه منبع ورود زنان به استادیوم در ایران پرداخته است. وی در جریان بازی والیبال میان ایران و مصر المپیک ریو هم پلاکارد خود را نمایش داد.
او به همراه نازنین افشینجم فعال حقوقبشر، مصطفی عرب، کاپیتان پیشین تیم ملی فوتبال ایران و محمد بیاتی، بازیکن و مربی پیشین تیم ملی فوتبال ایران، به فیفا نیز در رابطه با منبع ورود زنان به استادیومهای ایران نامه نوشته است.
صفایی در جریان اعتراضات دانشجویی در اواخر دهه ۱۳۷۰، دانشجوی دندانپزشکی در تهران بود. شوهرش، که او هم دندانپزشک بود، از سازماندهندگان عمده این اعتراضات دانشجویی بود. با سرکوب اعتراضات توسط دولت صفایی دستگیر و در انفرادی زندانی شد و همسرش به ترکیه گریخت. صفایی که منتظر محاکمهاش بود به صورت موقت آزاد شد. صفایی که حکم زندان در انتظارش بود، به ترکیه و به شهر مرزی وان گریخت تا به همسرش بپیوندد. همسر او توسط پلیس ترکیه دستگیر و زندانی شد. صفایی با ابوالحسن بنیصدر، رئیس جمهور پیشین ایران که در پاریس اقامت داشت، تماس گرفت و از او درخواست کرد تا بلژیک آنها را به عنوان پناهنده بپذیرد. با قبول این پیشنهاد از سوی مقامات بلژیکی، آنها در ۲۸ ژوئن ۲۰۰۰ به بلژیک رسیدند. پس از دریافت کردن مدرک دندانپزشکی بلژیک صفایی و همسرش کلینیک دندانپزشکی در بروکسل و آنتورپ دارند. صفایی در مصاحبهای از زندگی در بلژیک اظهار خرسندی کرده و اظهار داشته که «نمیتوانم فراموش کنم که زندگی در ایران چقدر سخت است».